شهید ابــراهیـم خطیـــبی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید ابــراهیـم خطیـــبی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید ابــراهیـم خطیـــبی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام ابراهیم خطیبی از شهدای دانش آموز شهرستان آمل می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : رمضان
تاریخ تولد : 1347/06/01
تاریخ شهادت : 1364/04/14
محل تولد : آمل
گلزار شهدای روستای امام زاده هفت تن آمل
نحوه شهادت :اصابت تیر مستقیم به گلو
محل شهادت : جاده مریوان - سروآباد
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

زندگی نامه

جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ب.ظ

شهید ابراهیم خطیبی 
تاریخ شهادت: ۱۴ تیر ۱۳۶۴ 
محل تولد: لاریجان، روستای هفت‌تنان 
محل شهادت: منطقه عملیاتی مریوان 
مزار شهید: لاریجان، روستای هفت‌تنان 



• شهید محمدرضا خطیبی، سال ۱۳۳۷ش در روستای «هفت‌تنان» در شهرستان «لاریجان» چشم به جهان هستی گشود. او اولین فرزند خانواده خطیبی بود. پدرش علاوه بر نانوایی، کشاورزی هم می‌کرد. محمدرضا کودکی آرام و مطیع بود و از آنجا که در نزدیکی محل زندگی آن‌ها کودک دیگری نبود، اوقات خود را بیش‌تر با پدر و مادر می‌گذراند. در هفت سالگی دوره ابتدایی را در مدرسه «بایجان» آغاز کرد. از‌‌ همان ابتدا علاقه وی به درس و مدرسه آشکار شد و با وجود آن‌که پدر و مادرش بی‌سواد بودند، در انجام تکالیف و وظایف درسی موفق بود. اعضای خانواده‌اش می‌گویند: «محمدرضا می‌دانست که وضع اقتصادی خوبی نداریم به‌همین دلیل، بیش‌تر اوقات غذایی که برای ناهار در کیف او قرار می‌دادیم نمی‌خورد و به خانه برمی‌گرداند.» وضعیت نامطلوب مالی خانواده، محمدرضا را مجبور کرد تحصیلات خود را در پنجم ابتدایی‌‌ رها کند و به کار جوشکاری مشغول شود. با اشتغال وی، وضع مالی خانواده پرجمعیت خطیبی با چهار پسر و یک دختر بهبود نسبی یافت. محمدرضا در کنار جوشکاری در اوقاب فراغت، به پدرش در کاشت گندم و جو کمک می‌کرد. پس از مدت کوتاهی به تهران رفت و در کارخانه‌ای به جوشکاری مشغول شد. در تهران تحت تأثیر شرایط اجتماعی روز قرار نگرفت و هم‌چنان به انجام وظایف دینی مقید ماند. در مساجد حضور می‌یافت و با افراد متدین معاشرت می‌کرد. در رفتار با دیگران ملایم و خوش‌رفتار بود و کتاب‌های مذهبی مطالعه می‌کرد. با شروع نهضت اسلامی مردم ایران، به صف مبارزه پیوست و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، به عضویت بسیج و انجمن اسلامی درآمد. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، در یکی از مراکز اعزام نیرو در تهران ثبت‌نام کرد و به‌دلیل کثرت نیروهای اعزامی موفق به حضور در جبهه نشد. در‌‌ همان سال، از تهران به آمل رفت و در روستای بایجان با احداث کارگاه جوشکاری مشغول به‌کار شد. هم‌رزمان در بسیج و اتحادیه انجمن‌های اسلامی لاریجان و شورای اسلامی روستای بل‌قلم فعالیت داشت و مسئول شورا بود. بعد از مدتی به سمت فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج منصوب شد. زمانی که به سن سربازی رسید، به‌دلیل کهولت پدر کفالت گرفت و به خدمت سربازی نرفت. در اوایل سال ۱۳۶۰ش در سرکوب ضدانقلاب در واقعه آمل شرکت فعال داشت.‌‌ همان سال با یکی از بستگان خود ازدواج کرد و با وجود علاقه زیاد به زندگی و همسر، آنی از فعالیت در نهادهای انقلابی و اسلامی دست برنداشت. محمدرضا در اوایل سال ۱۳۶۱ش عازم جبهه شد. یکی از هم‌رزمان وی می‌نویسد: در تاریخ سوم اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۱ش با محمدرضا خطیبی آشنا شدم. ما در دسته‌ای از گروهان ۱ گردان علی ابن ابی‌طالب (ع) تیپ ۲۵ کربلا در کنار یکدیگر بودیم و به‌تدریج صمیمیت بسیاری بین ما به‌وجود آمد. در عملیات رمضان تحت فرماندهی آقای اسلامی، محمدرضا در مرحله دوم و سوم عملیات رمضان شجاعت بسیار از خود نشان داد. خصوصیات ارزنده وی سبب می‌شد تا حضورش برای فرمانده قوت قلب باشد. پس از عملیات رمضان، محمدرضا خطیبی در گردانی به فرماندهی شهید زائری در عملیات محرم شرکت کرد. این عملیات در ششم شهریورماه ۱۳۶۱ش در منطقه عمومی دهلران منطقه‌ای به‌نام دره مورموری و رودخانه‌ای به‌نام دویرج وجود داشت. این مناطق، محل تجمع نیروهای مردمی و بسیجی بود و همه نیرو‌ها در قالب گردان‌های پیاده تیپ ۲۵ کربلا دسته‌بندی شده بودند. خطیبی مدت دو ماه در منطقه عمومی دویرج شبانه‌روز فعالیت می‌کرد. حضور فعال در مراحل مختلف نبرد باعث جلب توجه فرماندهان به وی شد، به‌طوری‌که به فرماندهی دسته منصوب شد. پس از عملیات محرم، تیپ ۲۵ کربلا به لشکر ۲۵ کربلا ارتقاء یافت. خطیبی در گردان حضرت مسلم (ع) به فرماندهی گروهان منصوب شد. پس از عملیات محرم، همواره سمت فرماندهی داشت اما به خانواده‌اش می‌گفت در جبهه غذا می‌پزد و ظرف می‌شوید. علاوه بر شجاعت و ابتکار که از خصوصیات بارز خطیبی بود، سعه صدر و تحمل و بردباری و ایمان قوی او سبب شده بود دوستان و هم‌رزمانش به وی اعتماد خاصی داشته باشند. عبادت و نماز شب او در سخت‌ترین شرایط جنگ ترک نمی‌شد. بر خواندن زیارت عاشورا اصرار داشت و پس از هر نماز صبح، دعای عهد به‌جای می‌آورد. در مراسم ماه محرم برای افراد گردان مداحی می‌کرد. خطیبی در عملیات والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر ۴ و والفجر ۶ حضور داشت. از سمت فرماندهی گروهان به مقام جانشین فرمانده گردان مسلم بن عقیل (ع) ارتقا یافت. او در جبهه، معروف به «خطیب» بود و در طول حضورش در جبهه چندین‌بار جراحت سطحی داشت ولی جبهه را ترک نکرد. مدت سه سال مداوم و بی‌وقفه در جبهه حضور داشت. از وقوع گناهانی چون غیبت به‌سختی جلوگیری می‌کرد و می‌گفت: «در شأن یک انسان مجاهد نیست که در خط مقدم و در محضر خدا غیبت کند.» خطیبی قبل از شهادت به مادرش گفته بود، خبر شهادت مرا یک روحانی و دو سرباز برای تو خواهند آورد که همین‌طور هم شد. او تمام حساب‌های مالی خود را در وصیت‌نامه‌اش ذکر کرد و از برادرش قربانعلی خواست تا به آن‌ها رسیدگی کند. محمدرضا پس از نوشتن وصیت‌نامه، برای آخرین‌بار عازم جبهه شد اما قبل از رفتن، به‌دلیل اختلافات از همسرش جدا شد. در سال ۱۳۶۴ش به سمت فرماندهی گردان امام محمد باقر (ع) منصوب شد. قبل از شروع عملیات قدس، مسئولیت داشت تا سنگرهایی روی آب در منطقه عملیاتی هورالهویزه ایجاد کند. ساخت این سنگر‌ها ضرورت زیادی داشت چرا که حتی پس از پایان عملیات جان بسیاری از رزمندگان نجات می‌یافت. در قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص)، مرکز فرماندهی جنگ به «سوله خطیبی» معروف شده بود. برای ایجاد این سنگر‌ها، خطیبی تمام توان و ابتکار خود را به‌کار برد و سه روز نخوابید. اما سرانجام در ساعت ۸:۳۰ روز یک‌شنبه دوم تیرماه ۱۳۶۴ش هنگامی که برای شناسایی سنگرهای کمین دشمن تا نزدیکی خط دفاعی دشمن رفته بود، بر اثر اصابت گلوله تیربار گرینف دشمن به شهادت رسید. قایق وی و همراهانش به زیر آب رفت و پیکر او مدت دو روز زیر آب بود تا این‌که توسط نیروهای خودی بیرون آورده شد. خطیبی چگونگی شهادتش را دو روز قبل از آن به عباس محمدی، یکی از دوستانش گفته بود. پیکر محمدرضا خطیبی بنا به خواست خودش در روستای هفت‌تنان در کنار دیگر شهدا به خاک سپرده شد. دوازده روز پس از شهادت سرافرازانه محمدرضا خطیبی، برادرش ابراهیم در تاریخ چهاردهم تیرماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی در منطقه عملیاتی مریوان به فیض عظمای شهادت نائل آمد و او نیز در کنار آرامگاه برادر بزرگوارش آرمید.

۹۵/۰۴/۲۵ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی